به به
باز بهار
لبخند یار و نگار
غمها به کنار
علی من بر خیز
میوه و سبزه ی هفت سین و بیار
فاطمه جیغ نکش تنگ و بذار
دلبرم بیا بشین آمد بهار
تویی مرا بهترین یار
غمها به کنار
آفتابی دلنشین
با هوایی گاه غمگین
ابر های سپید، سیاه ،سنگین
رگبارهای تند و در ستیز با زمین
غرش رعدهای خشمگین
برق های ترسناک آتشین
دست به دست هم برای یک کمان رنگین
می جوشد چشمه ها
می خروشد رودها
می شود باز شکوفه های زیبا ، نازنین
می آید برون برگهای سبز خفته در پوستین
می پوشد لحافی سبز این بهشت زیبا، گیلان زمین
این طرف موج بر روی موج سوار
آن طرف تپه به تپه سبزه زار
جنگل پر از کاج وچنار
جلوهای عظمت کردگار
غمها به کنار
...
ادامه مطلب...